ناموجود
عاشق به خواب تن ندهد جز به خوابِ مرگ
آن هم بدان امید که ببیند جمالِ دوست!
عجب عشق بیهودهای! مگر میشود دل سپرد، جان به مهرش تسلیم کرد، سر فدایشکرد ولی معشوق را نشناخت؟!
عشق بی شناخت معشوق به چه کار آید؟
اول بشناس، آنگاه عشق به یکباره راسخ و حقیقی میشود!